جنگ روانی
جنگ روانی به وسیله عواملی مانند؛ رادیو، تلویزیون و همچنین با شایعه کردن، از تبلیغات استفاده می کنند
تا روحیه طرف مخالف را ضعیف کنند و عقاید آنها را به تحریک بکشند
و همچنین بی انگیزه کردن و شکستن اقتدار آنها، ازهدف هایی است که طراحان جنگ روانی در نظر دارند.
تاریخچه
جنگ به دو گونه، جنگ فیزیکی و جنگ روانی تقسیم می شود.
جنگ فیزیکی با آن کاملاً آشنا هستید و لازم نیز در مورد آن بیشتر گفته شود
ولی جنگ روانی یکی از ساده ترین روش های زندگی بشر است و علاوه بر جنگ فیزیکی،
جنگ روانی نیز از اصول راز بقای انسان بوده است.
تاریخچه جنگ روانی به سالهای خیلی پیش برمیگردد،
وقتی که افراد و قبایل برای ترساندن حریف، علاوه بر جنگ فیزیکی از اداهای خاصی نیز استفاده میکردند.
طبیعت، موجودات غریزی که در اطراف انسان ها هستند را شامل می شود،
آنها برای جلوگیری از نابودی خود با به کارگیری قوانینی در دل یکدیگر ترس ایجاد میکردند.
جنگ فیزیکی و روانی در کل با هم یکسانند و در دل دشمن ترس و رعب و وحشت ایجاد می کنند
ولی جنگ روانی در بیشتر جنبه ها با جنگ فیزیکی تفاوت دارد
و به طور کلی جنگ و عملیات روانی را می توان یک قسمتی از جنگ فیزیکی دانست.
تعاریف جنگ روانی
همانطور که گفتیم جنگ روانی یکی از ساده ترین روش های زندگی بشر است
و راز بقای بشریت علاوه بر جنگ فیزیکی، جنگ های روانی نیز بوده است.
اما در چند دهه گذشته به علت اینکه رسانه و اطلاعات گسترش زیادی پیدا کرده اند،
جنگ های روانی یک امر ساده برای باقی ماندن و زنده ماندن به حساب نمی آید بلکه میتواند
با تسلط بر ذهن ها یک چیز جزئی را بقبولاند و یا حتی می تواند برتر بر یک کلیت باشد.
در جهان برای به وجود آمدن جنگ روانی دکترین های متفاوتی مخصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد.
ازاین جنگ های روانی که به وجود آمد میتوان به سخنرانی های هیجانی هیتلر که به اقدامات هیجانی ناز یستی منجر می شد
یا حتی پیام هایی که به ظاهر اهمیتی نداشتند و هر روزه از تلویزیون ها پخش می شوند ،اشاره کرد.
این اطلاعات به هر صورتی که شده به خورد مخاطب داده می شود
و نقش مخاطب در باور کردن این اطلاعات یا باور نکردن زیاد اهمیت ندارد.
جهل مخاطب
ندانستن و جهل مخاطب یکی از اصل های جنگ روانی به حساب می آید
به این علت که مخاطبی که نداند و جاهل باشد هیچ گاه به دنبال حقیقت نمی رود
و هرچه که از قبل در ذهنش فرو کرده اند را قبول می کند.
جنگ روانی همچنین شامل فعالیت های تروریستی و همراه با خشونت
که برای ترساندن و یا تشویق مخالفان به رفتار خود طراحی میشوند را در بر میگیرد.
در جنگ های روانی فعالیت های پنهانی مانند جاسوسی آدم کشی و دیگر فعالیت های تروریستی و سانسور قرار می گیرد
و به عبارتی با این روش ها به مقصود های پلید خویش دست پیدا می کنند.
جنگ های روانی ممکن است از طریق تلویزیون ها و رسانه ها به صورت پیامی انتقال یابد
و یا به صورت عملی مانند قتل.
از واژه هایی که در جنگ های روانی برداشت می شود،دیکتاتوری می باشد.
در بیشتر نوشته ها و کتاب هایی که در مورد جنگ و عملیات روانی گفت و گو کردهاند،
از کتاب دولت افلاطون گرفته تا دکترینهای جدید،از این میان میتوان، ۱۷۰ روش برای پرداختن به جنگ روانی را نام برد.
این روشها در بعضی مواقع زشت ترین قوانینی است
که برای فریب دادن جامعه و ملت به کار می رود و گاهی نیز در صدد هستند مردم را در رابطه با امور زندگی و جامعه بهبود دهند.
عوامل موثر
عوامل موثر در جنگ روانی:
۱_عوامل ذهنی:
الف_ شناخت ذهنی افراد مخاطب
ب_ انگیزه های فردی
ج_گرایش های روانی
۲_عوامل محیطی:
الف: تفاوتهای بینشی – مذهبی
ب: تفاوتهای قومی – نژادی
ج: تفاوت های طبقاتی
این تقسیم بندی ها بر این اساس است که راهبردهایی مناسب بدهیم تا در مواقع لزوم و ضروری عملیات روانی اداره شود.
عوامل ذهنی موثر در جنگ روانی بیشتر به نوع تاثیراتی که این جنگ ها بر ذهن هر مخاطب می گذارند
را در نظر دارد و عوامل محیطی بر اصولی که در جامعه حکمفرما است می کوشد.
ویژگی های کارکنان جنگ روانی
برخی از ویژگی های کارکنان جنگ های روانی که برای رسانه ها و دولت ها خدمت می کنند به این گونه است:
برای اینکه مخاطبین و افراد جامعه بیشتر به آنها اعتماد کنند
باید با ویژگی های روانی و با روحیات فردی جامعه بیشتر آشنا باشند.
باید با کلمات و دایره واژگانی جامعه مسلط باشد و مانند مردم،
مشکلات و دردها و بسیاری دیگر از شاخص ها آشنایی داشته باشد.
در مورد مسایلی که به جامعه ربط پیدا میکند ،سواد داشته باشد.
فکر خلاق داشته باشد و بتواند مسایل سیاسی را تحلیل کند.
دلایل پذیرفتن یا نپذیرفتن جنگ های روانی یکی از جنبه های دیگر آن به حساب می آید.
بیشتر مخاطبین عامی دانش این را ندارند که پیام مطلب را به درستی درک کنند
برای همین کسانی که به تحقیق تحت دکترین ها تلاش میکنند
باید از کلمات کلی و مباحث عمیق دوری کنند و پیام رسانی آن ها خیلی ساده انجام گیرد.
نباید عقاید و عواطف مخاطب در دست قرار گیرد و تنها باید به آرامی مخاطب احساسی شو
د و به دست خودش عقایدش را کنار بگذارد.
نکاتی دیگر
ما در عصری زندگی میکنیم که اطلاعات رشد بسیار زیادی کرده اند و همچنین رسانه ها و همه گیر شدن اینترنت این فرصت را ایجاد کرده است
که انتقال اطلاعات سرعت پیدا کند.
و این انحصاری نبودن باعث شده که دولتهای دیکتاتوری در جنگ رسانه ای محدود شوند
و به آنها اجازه داده نمیشود که به علاقه و خواست خود اطلاعات را به صورت نادرست برای مردم بازگو کنند.
1 دیدگاه
عالی بو د